بانوی برتر

بانوی نازنین اگر به دنبال جایی برای حال خوب هستی ؛ خوش آمدی

بانوی برتر

بانوی نازنین اگر به دنبال جایی برای حال خوب هستی ؛ خوش آمدی

ماجرای روتین صبحگاهی من.....

ساعت 7 صبح شده.....طبق معمول بدون زنگ ساعت بیدار میشم......میرم پشت پنجره و یواش لای پنجره  رو باز میکنم.هرم هوای سرد که به صورتم میخوره سرحال میشم......همسرم هم بیدار میشه و مشغول کارای شخصیش هست که بره سر کار.تازه یه انفلواتزای خیلی سخت رو پشت سر گذاشته. .یعنی من پست سر گذاشتم  در واقع چون فقط خدا میدونه پرستاری از یه بیمار مبتلا به آنفلوآنزا با یه بچه کوچیک دو سال و نیمه که.همیشه چسبیده به باباش و باید مراقب باشی خدای نکرده همچین بیماری رو نگیره چقدر سخته......

بگذریم.نمیزارم همسرم بدون صبحانه بره.شیر گرم و عسل و یه تکه بزرک گاتا که روش مربا زدم رو  میچینم روی میز و اونم خوشحال میخوره و میره سر کار.

میرم سراغ دفتر مدیریت روزم.....امروز خیلی روز شلوغیه ...4 تا مشاوره. ساعت 11...12....4 و 6 ....که یعنی کل کارای دیگه رو باید توی فاصله این ساعتها انجام بدم.مطالب کانالو بزارم. ....درس بخونم....شام و ناهار بپزم .....با پسرم بازی کنم.....12 نفر از بچه های که هفته پیش مشاوره داشتن رو فالوو کنم  تا تنبلی نکنن و از مسیرشان دور نشن. ..  

دفترو میبندم و بی خیال میرم سراغ صبحانه... هوس گاتا کرده بودم  از دیروز و از یه مغازه آشنا گاتا خریدم.....پس تکلیف صبحانه منم معلومه. قهوه جابکوبز محبوبم رو درست میکنم چون فقط اون لیاقت خورده شدن با گاتا رو داره به نظر من...... روی گاتا هم کره میمالم و میرم میشینم روی صندلی محبوب کنار گل و  گیاهام  که یه نور ملس قشنگ اول صبح افتاده روشون.با عشق صبحانه رو میخورم.....پسرم بیدار میشه و بعد کلی قربون صدقه و بازی با خلق خوش میشینه  و صبحانشو رو میخوره و میره توی اتاقش....یادش دادم بعضی روزا باید تنها بازی کنه و من توی ساعتهای مخصوصی میرم پیشش.خوراکی هاش هم توی طبقه مخصوص هست و اگر کاری داشته باشه میتونه بره و اب یا خوراکی و میوه اش رو راحت بخوره.

سریع مقدمات ناهار رو فراهم میکنم.دیروز کلی سبزیجات خریدم و امروز ناهار ما دو نفر خوراک سبزیجات هست. اول یه سس خوش آب و رنگ با گوجه میکس شد و زعفران و فلفل سیاه و کنجد و آویشن درست میکنم و بعد کدو...سیب زمینی....گوجه های برش خورده. ..لوبیا سبز و هویج رو که  منظم خورد شدن رو میچینم توی قابلمه  که با سس خوشمزه آروم آروم بپزن و کلی جا بیفتن....

.لباسم رو عوض میکنم و لباس راحت خونه که فقط مخصوص استراحت هست رو در میارم. ...یه لباس مرتب ورزشی میپوشم و موهامو خیلی مرتب بالای سرم میبندم و یه ارایش ملایم میکنم و حتی عطر محبوبم رو میزنم .

من وقتی مشاوره دارم یعنی سر کار هستم.حتی بااینکه مشاوره ها تلفنی هست مطمئنم حس من به مراجعم منتقل میشه.بنابراین طوری لباس میپوشم که هرکس الان وارد خونه من بشه من رو کاملا آراسته و مرتب ببینه......وقتی خیالم از همه چیز راحت میشه به ساعت نگاه میکنم... پنج دقیقه  به 11 .....به پسرم سر میزنم و  بهش میگم مامان الان باید با تلفن صحبت کنه .شما با من کاری نداری......میگه دوستت دارم.......و این یعنی خود خوشبختی.....موبایلم زنگ میخوره و ..............

هر روزتون پر از اتفاق های زیبا  . 


دوستان خوبم کل مطالب مراقبت از پوست...لایف کوچینگ. ....مدیریت ذهن هر روز توی کانال گذاشته میشه .....اگر دسترسی به تلگرام دارین میتونین اونجا از مطالب استفاده کنین.در ضمن در مورد مشاوره ها توی تلگرام ب من پیام بدین یا اینجا پیام با شماره تماس بزارین. حتما باهاتون تماس میگیرم.....

Telegram.me/banooyebartaar رو توی قسمت تدرس مرورگرتان بزنین

یا عبارت banooyebartaar @ رو وی قسمت سرچ تلگرام  بزنین

یا شمارتو رو بدین  خودم لینک گروه رو بزارم واستون!!!والا!!!!دیگه نمیدومم چیکار باید بکنم....در ضمن دخترا توی کانال فقط شما مطالب من رو میبینین. جایی برای نظر دادن نیست مگر اینکه به یوزر خودم پیام بدین که به کرات میزارم توی کانال

نظرات 14 + ارسال نظر
barbie چهارشنبه 5 اسفند 1394 ساعت 20:54

وجدان کاری به این میگن

شادان چهارشنبه 28 بهمن 1394 ساعت 08:08 http://www.chibegamakhe.blog.ir

خانوم ملیکا. من متوجهم شما چی میگین. درسته خیلیا نیازمندن ونمیتونن هزینه ی مشاوره رو بدن.خیلیا هم نیازمندن و پول خیلی چیزای دیگه رو ندارن. اگه یه فروشنده در ازای لباسی که به یکی میفروشه پول بخواد و اون شخص بخاطر نداشتن پول از خرید لباس منصرف بشه شما میگین مهربونی فروشنده زیر سواله؟ اگه یه جراح در ازای کارش از ادمی که به سختی پول در میاره پول طلب کنه مهربونیش زیر سواله؟ ببینین. شاید خودمن واسم ۵۰ تومن رقم بالایی باشه که هست. و تا الان همین باعث شده قید خیلی چیزا رو بزنم. ولی این موضوع نمیتونه باعث بشه که دوست داشتن ادمها و مهربونیشونو زیر سوال ببریم.

melika یکشنبه 25 بهمن 1394 ساعت 17:56

مونای عزیز و همه ی بانوهایی برتری که هستید و میخونید،فکر کنم کامنت قبلیم باعث شد که خیلی بی انصاف بنظر برسم،ولی واقعا اینطور نیست،من اگر گفتم احترامی قایلم واقععععا هستم چون من مونا خانم رو قطعا به عنوان یه لایف کوچ باور دارم این رو از اونجایی میگم که واقعا حرفش و نفوذ سخنش روی خودم تاثیر داشته خیللللللللللللی هم داشته منی که عمری بگذره کسی پیدا بشه بتونه یه سر سوزن روم تاثیر بزاره،مانا جان من باورت دارم ولی اینکه سخن از مزد و پول شد مقصود منه شخص خودم نبود مقصود تمام زنانی بودن که میبینم نیازمندند به تو ولی فقط بخاطر بحث مالی اقدام نمیکنند،من بیشتر از اونجا برافروخته شدم که بانوهایی هستند (خصوصا دهه چهل و پنجاهی هایی) که در مذیقه هستند چشم هاشون رو روی خودشون بستند و نمیخان خودشون رو نجات بدن چون همین پنجاه تومن تو جیبی ماهیانه شون روهم پس انداز میکنند برای نازدانه پسرهایی که در مرزی ترین نقطه های این مملکت سربازن.حرف من این زن ها بودند. این ها که هزار بار از امثال من و مایی که به هزار جور روانشناس و روانپزشک و چه و چه دسترسی داریم نیازمندترند به لایف کوچ،بحث من اینها هستن،این هایی اینقققدرنیازمند و چون شمایی این همه درمانگر.

زهرا شنبه 24 بهمن 1394 ساعت 13:26

مانا جان،بانوی برتر،مگه قرار نشد دیگه این نظراتو تایید نکنی...
خانومی که این پیامو گذاشتی...مانا جان اصلا همچین آدمی نیستند.من خودم درخواست مشاوره داشتم.اما شرایط من اینقدر حساس بود که مانا خانوم با همه چی کنار اومدن..حتی وقتی هنوز پولو واریز نکرده بودم خواستند باهاشون تماس بگیرم اما من چون ترسیدم دیر و زود بشه گفتم یه وقت اتفاقی نیفته برام من مدیونشون بشم...نباید زود قضاوت کنیم...

Melika جمعه 23 بهمن 1394 ساعت 01:01

با همه احترامی که براتون قایلم اما برام قابل هضم نیست که بتونی کمک کنی به ادمایی که جامعه ت رو میسازن ولی ازشون پول بگیری،برام قابل هضم نیست که یکی بهت احتیاج داره و مجبوره پول تو جیبی یکماهش رو بده 45 دقیقه صحبت با شما،برام قابل هضم نیست اینقدر مهربونی که میگی اگر واقعا هست اگر واقعا اطرافیانت رو دوست داری اگر واقعا بی هیچ دلیلی ذاتا ادم ها رو دوست داری بتونی کمکشون کنی اما به قیمت پول....
من میفهمم که اگر رایگان باشه عین لونه زنبور همه دورت پرسه میزنن و اسایشت رو بهم میریزن اما شاید برای شمایی که فقط قیمت یکی از عطرات300 تومنه 50 تومن پولی نباشه اما برای یه زن خانه دار که 50 تومن ماهیانشه خیلی زیاده...

هیچی برای گفتن بهتون علیرغم احترامی که برای من قائلید! !!!!!ندارم.....من جایی زندگی میکنم که برای کارت... شعلت ....چیزی که واسش زمان گداشتی و درس خوندی و داری ازش کمی فقط کمی کسب درآمد میکنی و برای یک ساعت و گاهی بیشتر مشاوره 50 هزار تومان میگیری و از هر کسی دانشجوی و یا فقط میگه که دانشجوئه !!!! فقط 25 هزار تمان میگیری واسه یک ساعت!!!!باید به هزار چیز متهم شی که تو که میگی آدمها رو دوست داری واسه چی پول میگیری؟؟؟؟؟فهم اینکه من هم نیاز به به درآمد دارم جدا کار سختیه؟؟؟اینکه شما میری و میشینی به تماشا صفحه شخصی من و راجب قیمت عطر های من که در طی سالها خریدنشون و به هیچ احدی هیچ ربطی نداره میای منو مواخذه میکنی ......خیلی علامت بدیه دوست من.شما به مشاوره لایف کوچینگ اصلا نیاز نداری.لایف کوچینگ مخصوص کسانی هست که مثبتن و میدونن دنیا جاییه که میشه برای همه ما پر از خیر و برکت باشه....

زینب یکشنبه 18 بهمن 1394 ساعت 04:04 http://zeynab.avina@gemail.com

سلام مانا جان از اینهمه انرژی و و قتی که میزاری واقعا سپاسگذارم

گزمل چهارشنبه 14 بهمن 1394 ساعت 15:04

سلام مونای عزیز.
چه خوبه که از روزانه هات مینویسی،اینجوری مدیریت زمان وانجام کارای متفاوت تو یه روز برای ماهام ملموس تر میشه وایمان پیدا میکنیم که میشه درطول روز کلی کار انجام داد.
همیشه شادوپر انرژی باقی بمونی گلم

نهال چهارشنبه 14 بهمن 1394 ساعت 07:56

لیلا جون متاسفانه امکانش فعلا اصلا برام مقدور نیست
خب ماناجونم یه خورده ازون مطالب خوشگلتو اینجا هم بذار دیگه عزیزدلم چشمام سفید شد

لیلا سه‌شنبه 13 بهمن 1394 ساعت 20:28

خانم نهال اگر کامیپوتر دارید خب میتونید از نسخه تحت وب یا تحت ویندوز، تلگرام استفاده کنید یعنی تلگرام رو در کامیپوترتون داشته باشید به جای گوشی

لیلا سه‌شنبه 13 بهمن 1394 ساعت 19:12

خانم نهال اگر کامیپوتر دارید خب میتونید از نسخه تحت وب یا تحت ویندوز، تلگرام استفاده کنید یعنی تلگرام رو در کامیپوترتون داشته باشید به جای گوشی

نهال دوشنبه 12 بهمن 1394 ساعت 08:49

تو محشری دختر
خوشبحال پسرت که همچین مامانی داره
منم مطالب کانال رو دوست دارم بخونم ماناجون

نهال جانم چکار کنم ....تو بگو

خانم خوشبخت یکشنبه 11 بهمن 1394 ساعت 21:37 http://sss1008sss.blog.ir

چه پسر خوشبختی که همچین مادری داره.

مهرسا یکشنبه 11 بهمن 1394 ساعت 17:04

میشه ی مقداری بیشتر راجع به دفتر مدیریتتون صحبت کنید.
حس می کنم لایف استایل جالبی دارین.

مهرسا یکشنبه 11 بهمن 1394 ساعت 10:55

چقدر خوب روزتونو شروع می کنید
دفتر مدیریتتون واسم جالب بود.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.