بانوی برتر

بانوی نازنین اگر به دنبال جایی برای حال خوب هستی ؛ خوش آمدی

بانوی برتر

بانوی نازنین اگر به دنبال جایی برای حال خوب هستی ؛ خوش آمدی

آهای بانوان برتر.....

                             لطفا شروع کن، تغییر کن.....ازت خواهش میکنم


با تو ام ، با تویی که این پیام را می خوانی، با چند هزار نفر نیستم. با تو که این پیام را می خوانی. شعار نمی دهم. لطفا تغییر کن. ناله را بس کن. گریه را تمام کن. دنیای تو تغییر نمی کند مگر آنکه خودت تغییر کنی . این قانون این دنیاست و تغییری نمی کند. تو پر شدی از باورها . به ظرف باورهای تو پارادایم می گویند. بعضی باورها درست، بعضی غلط ، بعضی به تو ترس، بعضی فقر و بعضی شک را منتقل می کند. در این شک نکن که آدم ها بر اساس باورهایشان زندگی می کنند. تو اگر کارمندی، دنیا دشمن تو نیست، بلکه تو خودت را بالاتر نمی بینی، همین. تو اگر درآمدت این است ، به خاطر این هست که پارادایم بزرگتر و وسیع تری نداری. دنیا همیشه فقر و جنگ و قحطی داشته، نکند منتظری صلح جهانی برپا شود؟ یا اصلا اگر همه دنیا صلح شد و همه با هم دوست شدند، کسی در خانه ی تو را می زند که هی فلانی بیا آرزوهایت را بگیر، برایت آوردم ؟  اشتباه نکن! دنبال تغییر خودت باش. دنیای تو تغییر می کند اگر خودت را تغییر دهی. کم کم دور و بر تو تغییر می کنند. آدم ها به همدیگر نگاه می کنند. الگو می شوی. هر حرفی را که شنیدی، نپذیر. تکرار نکن. پارادایم های مریض در جامعه به شدت زیاد است. بوی نا امیدی، بوی ترس. بوی فقر، بوی محدودیت. این ها همه با لحنی منطقی گفته می شوند. اما باور کن، زندگی منطقی نیست. من اگر روزی یک میلیون تومان هم به تو پول بدهم. بعد از ده سال فقط سه میلیارد وششصد و پنجاه میلیون می شود. فقط پول یک آپارتمان است. نگو که می گذارم بانک، خنده دار است، که تورم بیش تر از سود بانکی. را حساب نکنی. این مثال را زدم که بگویم قرار نیست همیشه ریاضی فکر کنی. پارادایم خودت را عوض کن و معجزه را به چشم ببین. ریاضی ، احمقانه می خواهد دنیا را توصیف کند. کم که آورد معجزه را می بیند و توجیه می کند. همین.


نظرات 12 + ارسال نظر
..... چهارشنبه 9 دی 1394 ساعت 12:39 http://www.chibegamakhe.blog.ir

مانای نازنینم عاااالی مینویسی. کلی حال کردم گلم.دمت گرم

سپیده دوشنبه 7 دی 1394 ساعت 20:34

وااااااای مانا جون دو روز نت نداشتم سر نزدم چ چیزهایی رو خوندم الان!!!
وقتی دیدم 10 تا نظر دادن خیلی ذوق کردم ولی وقتی خوندم لجم دراومد حسابی!!!!
بچه ها؟؟؟؟خیلی دارین بی انصافی میکنین.
چقد دنیای بدی داریم،تا وقتی تو اون وبلاگ مطلب اموزشی میذاشتین خیلی خوب بودین ولی الان ک ب شکل دیگه ای دارین بهمون کمک میکنین صدای همه دراومده!
دوستان عزیز من با وجود مشکلاتم حتی ی بار هم از مانا جون مشاوره نگرفتم ولی با اومدن ب این وبلاگ ک بقول شما چیزی نداره خیلی آرامش گرفتم...یاد بگیریم ادم ها را بخاطر خودشون دوست داشته باشیم ن بخاطر خدماتشون ب ما!
مانا جون در جواب گله من ک چرا کسی نظر نمیده گفتن ک حتما نظر دادن هزینه بره...گویا برا هستی خانم سو تفاهم شده...هستی عزیز نباید همیشه خدا از بقیه توقع کمک داشته باشیم...مانا جون خیلی در حق ما لطف داشتن...در حق من مخصوصا... هزار بار گفتم ب جای خاهر نداشتم هستن...حتی ندیدمشون ولی بخاطر همه راهنمایی هاشون ازشون ممنونم...خاهش میکنم انقد بی انصاف نباشین
مانا عزیزم زودتر بنویس من بجای کل دنیا میخونم و لذت میبرم.
پارسا عزیزو ببوس.
ب امید روزی ک هر دوی شما رو ببینم.

نهال دوشنبه 7 دی 1394 ساعت 08:36

حرفی که از دل براید بر دل نشیند

نشاط دوشنبه 7 دی 1394 ساعت 01:22

سلام مونا جان. ممنون بابت نوشته ها و انگیزه ای که ایجاد می کنی . تک تک جمله های این پستت اموزنده و انرژی بخشه عزیزم. ممنون عزیزم.

mina یکشنبه 6 دی 1394 ساعت 18:49

خیلی راحت حرف دلمو می نویسم.همین الان داشتم گریه میکردم.همین الان داشتم می گفتم که واقعن نمی دونم چیکار کنم.خسته شدم از بس برا خودم هدف تعیین کردم دنیا رو باخبر کردم هیچ تلاشی نکردم و کل دنیا به ریشم خندیدن.
خسته شدم از بس گفتم من خیلی خوبم حتما به هدفم میرسم اما نرسیدم و از کسانی که قبولشون ندارم زخم زبون شنیدم.
تحقیر شدم.اره تحقیر شدم
اما الانم مثه ی آدم بی دست و پا ی جا نشستم و حالم از گذر زمان بهم میخوره.دیگه از جملات مثبت و ... خسته شدم.
کاش این همه مدتی که برای همچو چیزایی صرف کردم یاد می گرفتم چطور ی کم عملگرا باشم.فقط شروع کنم و ادامه بدم.
ولی...
آدم گاهی اوقات واقعن کم میاره. خالیه خالی میشه.تنهایی رو با تموم وجودش حس میکنه.از دست خودش شاکی میشه.
نمیخواستم درقبال این حرفای پرشورتون همچو چیزایی رو بگم اما گاهی اوقات آدم ...
امیدوارم شما و بقیه دوستان از زندگیتون لذت ببرید

هستی یکشنبه 6 دی 1394 ساعت 16:52

مانا جان منم با دوستان موافقم خیلی اینجا داره پولکی میشه البته شما رو نمیگما.مثلا تو پست قبل به خواننده ها توهین کردین که فکر میکنن کامنت گذاشتن هزینه بره خب عزیزم شاید خودت باعث شدی ما اینجوری فکر کنیم...اگرم میخوای مشاوره بدی و درآمد کسب کنی لااقل مثل نگارا پستای درست درمون بنویس تا کمی اعتمادسازی بشه...شاید بعضیا تازه خواننده وبلاگت شده باشن و اصلا نشناسنت...عزیزم شما که تو این زمینه ها کار میکنی لااقل انتقاد پذیر باش یه کم خودت به ما میگی جا نزنید باز تا یه نفر اونم خیلی خوب انتقاد کرده میگی خستگی به تنم موندعزیزم بنظرم هنوز راه داره که شما بخوای کسب اعتماد کنی برای مشاوره...اما امیدوارم موفق باشی...شاید ناراحت شده باشی اما چون خوانندتم گفتم رک بگم حقیقتو بدونی...

پولکی؟؟؟توهین به خواننده ها؟؟؟پست های درست درمون؟؟؟؟؟کسب اعتماد از خواننده ها؟؟؟ حقیقت؟؟؟؟
ای واااای.......

فریبا یکشنبه 6 دی 1394 ساعت 12:28

سلام مانا جوون

من فکر میکنم هممون به این تغییرات در باورها و تفکراتمون نیازمندیم ... حداقل من خودم که به شدت احتیاج دارم .

دلم میخواد زودتر شروع کنم

ممنون که کمکمون میکنی مانای عزیز

لیلا یکشنبه 6 دی 1394 ساعت 10:53

ممنون

چطوری و از کجا شروع کنیم؟ اراده امون و انگیزه امون تو راه رو چطوری حفظ کنیم که با دیدن مشکلات جا نزنیم، خسته نشیم، عقب نریم؟

مهسامامان یکشنبه 6 دی 1394 ساعت 10:21

سلام عزیزم خسته نباشی.نوشته هات رو دنبال میکنم راستش اینجا احساس غریبگی دارم وبلاگ قبلیت برام قابل هضم تر بود هم نوشته هات و هم فضای اونجا.طوری که خوندن اون رو به خیلیا توصیه کردم.نمیدونم علت چی هست ولی میخواستم بدونی.کاش به هموم سبک و سیاق قبل مینوشتی.به عنوان یه خواننده پیگیر به نظر من از وقتی نوشته هات جنبه درآمدزایی پیدا کرده حسو حالش کمرنگ شده(البته بگما شاید همین روزا منم ایمیل زدم و مشاوره خواستم).بهتره اگرم این قصد رو داری نوشته هات اینجا رو به صورت کامل و واضح بنویسی نه اینکه طوری نوشته بشه که برای ادامه دادنش ترغیب به مشاوره باشیم.امیدوارم منظورمو درست رسونده باشم و از نوشته هام دلگیر نشی.ممنون

خیلی جواب توی ذهنم هست ولی....بی خیال همشون.ففط خستگی به تنم موند.....

فاطمه یکشنبه 6 دی 1394 ساعت 05:56 http://lucky60.blogsky.com/

واقعا ممنون چقد ب این نوشته ها احتیاج داشتم

نیکی یکشنبه 6 دی 1394 ساعت 02:09

سلام عزیزم ممنون بابت لطفتون
میشه لطفا بازم بنویسید که چطور ظرف دنیامونو بزرگتر کنیم ؟کاش میشد روزانه باشه نوشته هاتون
به نظرم شما از طرفداران رویکرد شناختی در روانشناسی هستید درسته؟

واقعا فرصت هر روز نوشتن رو ندارم.مم فقط طرفدار بهبود و تغییر و در جا نزدن و زندگی توی لحظه حالم

آذرمیدخت یکشنبه 6 دی 1394 ساعت 01:52 http://azarmedokht.blogsky.com

تو به این نو شدن از نو، بگو آره بگو اره. به دوباره دل سپردن به دوباره ها بگو نه

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.